رمان خواهران گمشده
| Katherine
اون شخص یک دختر بود که میخورد از میلی دوسال بزرگتر باشه
میلی پرسید:شما کی هستید؟
دختر گفت:من کاترینا هستم و ۱۳ سالمه از آشنایی باهات خوشبختم
میلی گفت :من هم همینطور من هم میلی هستم کاترینا تو میدونی اینجا کجاست؟
کاترینا گفت: معلومه اینجا محله بهار هست جایی که من و دوستام زندگی میکنیم اینجا خیلی با صفا و قشنگه
با من بیا میلی
میلی با کاترینا رفت تا اینکه به کوچه ای زیبا رسید...